آیه 199 سوره اعراف
<<198 | آیه 199 سوره اعراف | 200>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
طریقه عفو و بخشش پیشگیر و امت را به نیکوکاری امر کن و از مردم نادان روی بگردان.
عفو و گذشت را پیشه کن، و به کار پسندیده فرمان ده، و از نادانان روی بگردان.
گذشت پيشه كن، و به [كار] پسنديده فرمان ده، و از نادانان رخ برتاب.
عفو را پيشه كن و به نيكى فرمان ده و از جاهلان اعراض كن.
(به هر حال) با آنها مدارا کن و عذرشان را بپذیر، و به نیکیها دعوت نما، و از جاهلان روی بگردان (و با آنان ستیزه مکن)!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
عرف: (بر وزن قفل) و معروف . هر كارى و خصلتى است كه عقل انسانها خوبى آن را ميشناسد . اصل آن ، از عرفان است.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِينَ «199»
عفو و ميانهروى را پيشه كن (عذر مردم را بپذير و بر آنان آسان بگير)، و به كارهاى عقل پسند و نيكو فرمان بده، و از جاهلان اعراض كن.
نکته ها
با آنكه براى كلمهى «عفو»، چندين معنا بيان شده است: حدّ وسط و ميانه، قبول عذر خطاكار و بخشودن او، آسان گرفتن كارها، ولى ظاهراً در اين آيه، معناى اوّل مراد است.
جلد 3 - صفحه 249
«خُذِ الْعَفْوَ»، به معناى عفو را در اختيار و كنترل خود داشتن و به جا استفاده كردن آن است، لذا در بعضى موارد بايد قاطعانه برخورد كرد، «وَ لا تَأْخُذْكُمْ بِهِما رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ» «1» چنانكه «أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِينَ» به معناى آزاد و رها كردن جاهلان و دشمنان نيست، بلكه مراد با آنان نبودن و ميل به آنان نداشتن است، امّا گاهى موعظه، تذكّر و حتّى برخورد با آنان لازم است. «فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ عِظْهُمْ» «2»
اين آيه با تمام سادگى و فشردگى، همهى اصول اخلاقى را در بر دارد. هم اخلاق فردى «عفو»، هم اخلاق اجتماعى «وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ»، هم با دوست «عفو»، هم با دشمن «أَعْرِضْ»، هم زبانى «وَ أْمُرْ»، هم عملى «أَعْرِضْ»، هم مثبت «خُذِ»، هم منفى «أَعْرِضْ»، هم براى رهبر، هم براى امّت، هم براى آن زمان و هم براى اين زمان. چنانكه امام صادق عليه السلام فرمودند: در قرآن آيهاى جامعتر از اين آيه در مكارم الاخلاق نيست. «3»
شكّى نيست كه عفو، در مسائل شخصى است، نه در حقّ النّاس و بيتالمال.
وقتى اين آيه نازل شد، پيامبر صلى الله عليه و آله از جبرئيل توضيح و شيوهى عمل به اين آيه را درخواست كرد. جبرئيل پيام آورد: «تَعفُو عمّن ظلمك و تُعطى مَن حَرمك و تَصِل مَن قطعك»، «4» از كسى كه به تو ظلم كرده در گذر، به كسى كه تو را محروم كرده عطا كن و با كسى كه با تو قطع رابطه كرده است، ارتباط برقرار كن.
سراسر اين سوره، با تعبيرهاى گوناگون دعوت به اعتدال است. اعتدال در حقوق (آيهى 29)، در مصرف (آيهى 31)، در زينت (آيهى 32)، در عبادت (آيهى 56)، در خانهسازى (آيهى 74)، در اقتصاد (آيهى 85) و نسبت به شيوهى اجراى حقّ و عدالت در امّت حضرت موسى عليه السلام و امّت حضرت محمّد صلى الله عليه و آله در آيات 157 و 181 نكات ارزشمندى آمده است.
پیام ها
1- همواره بايد راه ميانه واعتدال را پيشه كرد. «خُذِ الْعَفْوَ»
«1». نور، 2.
«2». نساء، 63.
«3». تفسير فرقان.
«4». تفسير مجمعالبيان؛ بحار، ج 75، ص 114.
جلد 3 - صفحه 250
2- خوب بودن تنها كافى نيست، بايد در جامعه خوبىها را ترويج و سفارش كرد.
«وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ»
3- تنها پيامبر مخاطب آيه نيست، بلكه هر مسلمان و هر مبلّغ ومصلح اجتماعى بايد با لجوجان و جاهلان ياوهگو، برخوردى اعراض آميز داشته باشد و در برابر توهين و تهمتها چشمپوشى و صبر كند، نه آنكه درگير و گلاويز شود.
وَ أَعْرِضْ ...
4- هم بايد به معروف امر كرد و هم شيوهى امر كردن، بايد معروف و پسنديده باشد. «وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ»
5- مراد از جاهلان، نابخردان است، نه بىسوادان. «وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِينَ» در فرهنگ قرآن و و روايات، معمولًا جهل در برابر عقل است.
6- در شيوهى اعراض و گذشت، نبايد به خواسته و گفتهى جاهلان كه بر خلاف مصلحت است توجّه كنيم، بلكه بايد محكم و استوار ايستاد. «أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِينَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِينَ (199)
بعد از امر به دعوت و تبليغ رسالت، تعليم فرمايد محاسن افعال و مكارم اخلاق را:
خُذِ الْعَفْوَ: اخذ كن صفت عفو را نسبت به كسانى كه در حق تو جسارت كنند و سخنان بى ادبانه به ساحت قدس تو گويند، با آنها به لطف و نرسى و بخشش سلوك بفرما، كه اين به من قرب است به هدايت ايشان، و تأثير آن بيشتر در ميلان قلوب آنان به جانب ايمان.
به شيرين زبانى و لطف خوشى
توانى كه پيلى به موئى كشى
در مجمع- روى انّه لمّا نزلت هذه الاية سئل رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم جبرائيل عن ذلك فقال: لا ادرى حتّى اسئل العالم. ثمّ اتاه فقال: يا محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم انّ اللّه يأمرك ان تعفو عمّن ظلمك و تعطى من حرمك و تصل من قطعك. «1»
«1» مجمع البيان، جلد دوّم، صفحه 512.
جلد 4 صفحه 272
روايت شده كه چون اين آيه نازل شد، پيغمبر جبرئيل را سؤال از آن. گفت:
نمىدانم، تا سؤال نمايم ملك علام را. پس برفت و به اندك زمانى باز آمد، و عرض نمود: اى پيغمبر، بتحقيق خداى تعالى امر فرمايد تو را از كسى كه به تو ظلم نمايد، و عطا فرما هر كه تو را محروم كند، و بنما هر كه قطع كند تو را.
بنا بقولى معنى آنكه: فراگير آسانى را در كار مردمان و مجوى بر ايشان كارى را كه شاق باشد. و يا فراگير فضل اغنيا را به سهل و آسانى و در اخذ آن مبالغه مفرما. بنابراين معنى نزول آيه قبل از وجوب زكات باشد، چه اين سوره مكى و آيه زكات مدنى است و بعد از نزول آيه زكات حضرت به طوع و كره، از مردم زكات اخذ مىفرمود:
وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ: و امر فرما مردم را به نيكوئى در اقوال و افعال كه مستحسن باشد عقلا يا شرعا، وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِينَ: و اعراض فرما از نادان و سفيهان، اگر از جانب آنها ايذاء و رنجى به تو رسيد، حدت منما، بلكه ملايمت و ملاطفت را شعار و دثار خود ساز، چه مقابله سفه به سفه، موجب هتك عرض و دنائت قدر مىشود. أبو حمزه بغدادى گفته: نفس، جاهلترين جاهلان است، سزاوارتر به آنكه از او اعراض كنى و متابعت او ننمائى.
تبصره: آيه شريفه جامع است اصول مكارم اخلاق را، و رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: بعثت لأتمّم مكارم الاخلاق. «1» در جوامع الجامع عن الصّادق عليه السّلام: امر اللّه بمكارم الاخلاق و ليس فى القران اية اجمع لمكارم الاخلاق منها. «2» و فى العيون قال: انّ اللّه امر نبيّه بمداراة النّاس فقال خذ العفو و أمر بالعرف و اعرض عن الجاهلين. «3» فى الكافى عن ابى عبد اللّه عليه السّلام قال قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فى خطبته: الا اخبركم بخير اخلاق (خ ل خلايق) الدّنيا
«1» بحار الانوار، جلد 69، صفحه 375 حديث 24 و صفحه 404 حديث 109 (با مضمون مشابه)
«2» تفسير جوامع الجامع، طبرسى، صفحه 163.
«3» تفسير نور الثقلين، جلد 2، صفحه 111، حديث 406 (نقل از عيون)
جلد 4 صفحه 273
و الاخرة؟ العفو عمّن ظلمك و تصل من قطعك و الاحسان الى من اساء اليك و اعطاء من حرمك. «1» در جوامع الجامع- فرمود حضرت صادق عليه السّلام: امر فرمود خداى تعالى پيغمبر خود را به مكارم اخلاق و نيست در قرآن آيهاى جامعتر تمام مكارم اخلاق را از اين آيه.
و در عيون حضرت رضا عليه السّلام فرمايد: بتحقيق خدا امر فرمود پيغمبر خود را به مدارات مردم، پس فرمود اخذ كن عفو را و امر نما به كارهاى نيكو، و اعراض نما از نادان.
و در كافى حضرت صادق عليه السّلام فرمايد: فرمود رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: آگاه باشيد خبر دهم شما را بهترين ملكات نفسانيه راسخه، و صفات نافعه در دنيا و آخرت: عفو از كسى كه ظلم نمايد تو را، وصله نما كسى را كه قطع بكند تو را، و احسان نما به كسى كه بدى نمايد به تو، و عطا كن كسى را كه محروم نمايد تو را.
بدى را بدى سهل باشد جزا
اگر مردى، أحسن إلى من أسا
در كافى- از حضرت صادق عليه السّلام: قال: انّا لنحبّ من كان عاقلا فهما فقيها حليما مداريا صبورا صدوقا وفيّا. انّ اللّه جلّ جلاله خصّ الانبياء بمكارم الاخلاق، فمن كانت فيه فليحمد اللّه على ذلك و من لم تكن فيه فليتضرّع الى اللّه عزّ و جلّ و ليسئله ايّاها. قال قلت: جعلت فداك، و ما هنّ؟
قال: هنّ الورع و القناعة و الصّبر و الشّكر و الحلم و الحياء و السّخاء و الشّجاعة و الغيرة و البرّ و صدق الحديث و اداء الامانة.
فرمود: بتحقيق ما هر آينه دوست داريم كسى را كه داراى صفاتى باشد كه در شماره بيان مىشود:
1- عاقل باشد؛ يعنى حسن و قبيح را تميز دهد.
2- فهيم؛ جودت ذهن تا قبول كند آنچه وارد شود بر او از حق و منتقل
«1» اصول كافى، جلد دوّم، كتاب الايمان و الكفر، باب العفو، صفحه 107، حديث اوّل.
جلد 4 صفحه 274
گردد از مبادى به مطالب به سرعت.
3- فقيه؛ يعنى علم داشته باشد به احكام شرع از حلال و حرام و اخلاق آفات نفوس و موانع قرب به حق.
4- حليم؛ بسيار بردبار باشد در تحمل ناملايمات.
5- مدارا؛ ملاطفت و ملاينت نمايد با مردم و ترك كند مجادله و مناقشه را.
6- صبور؛ بسيار صابر باشد در وارد شدن مصائب و شدايد.
7- صدوق؛ بسيار راستگو باشد در اقوال و افعال.
8- وفى؛ كثير الوفاء باشد به عهود الهى و عهود خلايق.
بدرستى كه خداى جل جلاله تخصيص داده انبياى خود را به مكارم اخلاق، پس هر كه دارا باشد، حمد الهى نمايد بر آن صفات؛ و هر كه دارا نيست، پس بايد تضرع نمايد به درگاه خدا و سؤال كند آن صفات را. راوى گويد: عرض كردم فدايت شوم كدامند؟ فرمود: 1- پرهيز كارى از معاصى. 2- قناعت به آنچه روزى او است. 3- صبر در محنت. 4- شكر در منحت. 5- حلم در ناملايمات. 6- حيا. 7- سخاوت در بذل و بخشش. 8- قوت قلب در مكاره.
9- غيرت در دين. 10- نيكو كارى. 11- صدق حديث. 12- اداى امانت.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
سوره الأعراف «7»: آيات 199 تا 200
خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِينَ (199) وَ إِمَّا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ (200)
ترجمه
بگير مسلك گذشت را و امر كن بشايسته و روى گردان از نادانان
و اگر تحريك كند تو را از شيطان وسوسه پس پناه ببر بخدا همانا او شنواى دانا است.
تفسير
عياشى ره از امام صادق (ع) نقل نموده كه خداوند تعليم ادب به پيغمبر خود داده است در اين آيه كه فرموده است بگير از آنها آنچه را آشكار و آسان باشد و عفو حدّ وسط است و گفتهاند اين آيه قبل از آيه زكوة نازل شده كه آنوقت فاضل از اموال را هر قدر مردم بسهولت ميدادند پيغمبر (ص) ميگرفت و در جوامع از آن حضرت نقل نموده است كه خداوند امر نموده است پيغمبر خود را بمكارم اخلاق و در قرآن آيه جامعتر از اين آيه براى اخلاق حسنه نيست و گفتهاند مراد بردبارى و سهل انگارى و مدارا و مماشات با دوست و دشمن است و در مجمع روايت نموده است كه چون اين آيه نازل شد پيغمبر (ص) از جبرئيل سؤال نمود مراد از عفو چيست او عرض كرد نميدانم و بايد سؤال نمايم و رفت و مراجعت نمود و عرض كرد خدا فرمود عفو فرما از كسيكه ظلم نمايد بتو و عطا كن بكسيكه محروم كند تو را و صله كن كسيرا كه قطع كند از تو و در عيون از حضرت رضا (ع) نقل نموده كه خداوند امر فرمود پيغمبر خود را بمدارات با مردم آنجا كه فرمود خذ العفو و امر بالعرف و اعرض عن الجاهلين خلاصه آنكه بايد عفو و اغماض را شعار و از دقّت و شدّت احتراز نمود (آسايش دو گيتى تفسير اين دو حرف است- با دوستان مروت با دشمنان مدارا) و مراد از عرف معروف و كليّه افعال حميده و اخلاق پسنديده است و مراد از اعراض از جهال ترك تعرض آنها است در افعال و اقوالشان بعد از اتمام حجّت بر آنها چون مقاوله و مقابله و مجادله با آنها از قدر شخص ميكاهد و بر سفاهت آنان ميفزايد كه گفتهاند جواب ابلهان خاموشى است و نزغ تحريك بامر شرّ است و مراد آنستكه اگر وسوسه شيطان تحريك كند غضب تو را پناه ببر بخدا از شر او چون خداوند استعاذه تو را مىشنود و صلاح تو را ميداند و حفظ مىكند تو را از هر امر ناروائى و در جوامع روايت نموده كه چون آيه اول نازل شد پيغمبر (ص) عرض كرد پروردگارا با غضب چه كنم اين آيه نازل شد كه بنظر حقير بايد گفته شود در علاج غضب اعوذ باللّه السميع العليم من الشيطان اللعين
جلد 2 صفحه 507
الرّجيم با قصد انشاء و قدرى تفكّر در عاقبت امر.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
66
خُذِ العَفوَ وَ أمُر بِالعُرفِ وَ أَعرِض عَنِ الجاهِلِينَ (199)
بگير عفو را و امر كن بالعرف و اعراض كن از جهّال و سفهاء خُذِ العَفوَ در اخبار دو معني از براي عفو شده: يكي اخذ مال بمقدار متوسط و كمي براي فقراء که اشاره بصدقه و زكاة است چنانچه عياشي مسندا از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود
(انّ اللّه ادّب رسوله فقال خذ العفو الاية قال خذ منهم ما ظهر و ما تيسر و العفو الوسط)
شايد اشاره باخذ زكاة باشد که ميفرمايد خُذ مِن أَموالِهِم صَدَقَةً تُطَهِّرُهُم وَ تُزَكِّيهِم بِها الاية توبه آيه 104 ثاني عفو از تقصيرات قوم و معناي خذ يعني عفو را از شعار خود قرار ده چنانچه از إبن بابويه بسند خود از حضرت رضا عليه السّلام حديث مفصلي روايت كرده که فرمود مؤمن مؤمن نميشود مگر آنكه سه خصلت از خدا و رسول و وليّ يعني امام در او باشد: كتمان سرّ از خدا، عفو از پيغمبر، صبر از امام و تمسك فرمود بآيه فَلا يُظهِرُ عَلي غَيبِهِ أَحَداً الاية و باين آيه خُذِ العَفوَ و بآيه وَ الصّابِرِينَ فِي البَأساءِ الاية و از مجالس شيخ مسندا از حضرت باقر عليه السّلام تمسك باين آيه که فرمود
ان تصل من قطعك و ان تعفو عمن ظلمك و تعطي من حرمك
اقول جمع بين دو معني ممكن است زيرا اخذ زكاة که موجب تطهير از
جلد 8 - صفحه 61
معاصي و تزكيه اخلاق است آن هم يك نوع عفو از تقصير است.
وَ أمُر بِالعُرفِ که امر بمعروف است و يكي از واجبات مهمه دين است مثل نهي از منكر که فرمود
(ما اعمال البر كلها في جنب الامر بالمعروف و النهي عن المنكر الا كنعشة في بحر لجّي)
و از براي اينکه دو واجب شرائطي مقرر شده که قبلا ما متذكر شدهايم و در فقه مذكور است احتياج بتكرار نيست وَ أَعرِض عَنِ الجاهِلِينَ مراد جهل مقابل علم نيست بلكه جهل مقابل عقل است که تعبير از آن بحماقت و سفاهت ميكنند و مراد از عقل هم عقل مقابل جنون که رافع تكليف است نيست بلكه عقل مقابل جهل که در كافي باب مفصلي در جنود عقل و جهل ذكر فرموده و اخبار بسيار در اينکه باب آورده و اينکه همان عقلي است که اول مخلوق الهي است که فرمود
(اول ما خلق اللّه العقل)
مخصوصا حديث چهاردهم اينکه باب که هفتاد و پنج از امور اعتقاديه و صفات حميده و اعمال صالحه را جنود عقل معين فرموده و ضد هر يك از آنها را جنود جهل مقرر داشته و حديث مفصل است بعلاوه احتياج بشرح دارد و اينکه كتاب گنجايش ذكر آنها را ندارد هر كس طالب است رجوع بكتاب مرآت العقول مجلد اول نمايد صفحه 15 که در حاشيه متن حديث را ذكر فرموده و در متن شرح آن را بيان نموده و در اواخر حديث ميفرمايد
(و لا تجتمع هذه الخصال كلها من اجناد العقل الّا في نبيّ او وصي نبي او مؤمن امتحن اللّه قلبه للايمان الحديث)
خلاصه از آدم احمق و سفيه بايد اعراض نمود زيرا تعقيب باو باعث ازدياد بياحترامي و توهين و هتك ميشود
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 199)- وسوسههای شیطان: در اینجا شرایط تبلیغ و رهبری و پیشوایی مردم را به طرز بسیار جالب و فشرده بیان میکند و با آیات گذشته که اشاره به مسأله تبلیغ مشرکان داشت نیز تناسب دارد، نخست به سه قسمت از وظایف رهبران و مبلّغان به صورت خطاب به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله شده، در آغاز میگوید در طرز رفتار با مردم سختگیر مباش، عذرشان را بپذیر، و بیش از آنچه قدرت دارند از آنها مخواه و به هر حال «با آنها مدارا کن» (خُذِ الْعَفْوَ).
سپس دومین دستور را به این صورت میدهد: «مردم را به کارهای نیک و آنچه را عقل و خرد، شایسته میشناسد و خداوند آن را نیک معرفی کرده، دستور ده» (وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ).
در مرحله سوم دستور به تحمل و بردباری در برابر جاهلان داده، میگوید:
«از جاهلان روی بگردان و با آنها ستیزه مکن» (وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِینَ).
رهبران و مبلّغان در مسیر خود با افراد متعصب، لجوج، جاهل و بیخبر،
ج2، ص124
و افرادی که سطح فکر و اخلاق آنها بسیار پایین است، رو برو میشوند، از آنها دشنام میشنوند، هدف تهمتشان قرار میگیرند، سنگ در راهشان میافکنند.
راه پیروزی بر این مشکل گلاویز شدن با جاهلان نیست، بلکه بهترین راه تحمل و حوصله، نادیده گرفتن و نشنیده گرفتن این گونه کارهاست، و تجربه نشان میدهد برای بیدار ساختن جاهلان و خاموش کردن آتش خشم و حسد و تعصبشان، این بهترین راه است.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم